1-سرسختانه همواره خود را حق بجانب دانستن، حتی زمانیکه ادله کافی در اختیار نداشته باشید . 2-هیچگاه عذرخواهی نکردن، حتی زمانی که تقصیر کار بودن شما اثبات گردیده باشد. 3-بیرحمانه خطاهای شریک زندگی خود را بازگو کردن. 4-ادعای متعصبانه... |
1-سرسختانه همواره خود را حق بجانب دانستن، حتی زمانیکه ادله کافی در اختیار نداشته باشید .
2-هیچگاه عذرخواهی نکردن، حتی زمانی که تقصیر کار بودن شما اثبات گردیده باشد.
3-بیرحمانه خطاهای شریک زندگی خود را بازگو کردن.
4-ادعای متعصبانه از آگاهی داشتن از انگیزههای شریک زندگی بهتر ازخود وی.
5-تصور آنکه شریک شما میباید نیازهای شما را درک کرده و فورا بدوندرخواست شما آنها را برآورده سازد.
6-نادیده گرفتن کامل اولویتهای شریک زندگی وپافشاری بر اولویتهای خود.
7-تصور آنکه نیازهای همسر شما و نیازهای شما یکسان و مشابه میباشند.
8-عدم اقرار به رنجش و بلافاصله ابراز خشم کردن.
9-شناسایی عیوب و کاستیهای شخصیتی همسر و اسرار خانوادگی وی، و بهره گیری ازآنها برای پیروزی در مشاجرات، زمانی که منطق در میماند.
10-بهرهگیری از عذابوجدان و حس گناه کار بودن برای به بازی گرفتن، دستیابی به اهداف و یا مجازات همسر.
11-در شناسایی و یافتن بدیها و معایب همسر چیره دست بودن، اما هیچگاه خوبیها ومحاسن وی را به زبان نیاوردن.
12-کوتاه نیامدن به هیچ قیمتی، و کشاندن مجادله تاجایی که همسر از خانه بگریزد.
13-هیچگاه رها نکردن گذشته، و بازگویی و بازآفرینی آن به کرات.
14-ابراز وابستگی شدید به همسر خود،وادعای آنکه بی وی و یادر صورت بیاعتنایی وی بیشک خواهد مرد.
15-در صورت عدم وابستگی شدید، فاصلهگرفتن از لحاظ فیزیکی و احساسی تا حد بی اعتنایی کامل.
16-قول دادن، وهیچگاهعمل نکردن.
17-تا حدی متظاهر و دو رو بودن که همسر نمیداند شما چه زمان جدیهستید.
18-عذرتراشی همیشگی برای عادات ناپسند خود.
19-پافشاری براین عقیدهکه همواره مطلبی که شما میخواهید بیان کنید مهمتر از مطلبی است که همسرتان میخواهدبگوید، بنابراین حرف وی را قطع میکنید.
20-وانمود میکنید که حرفهای بیان شدههمسرتان را کاملا متوجه شدهاید، ولو آنکه هیچ چیزی از صحبتهای وی را نفهمیدهاید.
21-به گونهای رفتار میکنید که گویی شما مرتکب هیچکدام از اشتباهات ذکر شدهنگردیدهاید و این شریک شماست که باید تغییر کند .
*قدر همسرتان را بدانید و به هیچ کس غیر از او عشق نورزید*